خوب ادامه بدیم






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


باغ آرامش و امید

لبخند بزنید صبح نزدیک است

کوچیک که بودم آرزو داشتم زودتر بزرگ شم ... لبخندآخه بزرگترها میگفتن بعد از گذروندن مثلا دبستان تازه وارد زندگی میشین و می فهمین زندگی کردن  یعنی چی ... خب منم مثل همه کوچولوها با کنجکاوی دوست داشتم زندگی کردن رو تجربه کنم ! بزرگ که شدم , دیدم خیلی وقته که زندگی من شروع شده متعجب... در واقع از همون اولین روز و اولین سالی که نوزادی پاشو به دنیا میزاره زندگیش شروع میشه ...

چه خوبه که از لحظه های فراری زندگیمون  " نیک" استفاده کنیم ...

زندگی درست مثل یه رودخونه است ... گاهی طغیان میکنه و گاهی کم آب میشه ! همون درس شیوانا که می گفت یا باید مثل برگ باشی تا آب جایی که میخواد ببردت  یا  سنگ باشی و به ته رودخونه بری تا همون جایی که هستی بمونی ...

و بر عکس برخی نظرها : زندگی زیباست .. اگه تلخی نباشه چطور مزه ی شیرینی رو متوجه شیم ؟ اگه سختی نباشه چطور آسونی رو بفهمیم؟ سختی و تلخی هر چقدر هم که زیاد باشه یه روزی جاشو به آسونی و شیرینی میده ... بعد از بارون رنگین کمون تو آسمون دیده میشه ! بعد از شب سیاه آسمون آبی و نور خورشید رو می بینیم ...

همدیگرو دوست داشته باشیم / ساعتها – دقیقه ها – ثانیه ها خیلی خیلی زود میگذرنلبخند

چرا انسان وقتی خوبی ها رو از دست میده براشون افسوس میخوره ؟! بیاین از خوبی های زندگی نیک استفاده کنیم – شاید فردایی نباشه ...بی تقصیر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:,ساعت16:55توسط ندا | |